چی کنگ

   تائو یا دائو بمعنی راه است و فلسفه مذکور بیانگر راهی است که اصول آن کلیه کائنات را شامل شده و توصیف می نماید . اصول فلسفه تائوئیسم بعنوان ریشه مشترک و جهانشمول در موارد متنوع در طی قرون استفاده گردیده است که از آن جمله میتوان طب سوزنی , فنگ شویی , طالع بینی و نجوم , هنرهای رزمی , طب گیاهی , ماساژ و ... را نام برد .

   بخشی از چی کنگ که به مقوله انرژی و چرخش آن در بدن انسان می پردازد  چی کنگ انسانی (human chi kung) نامیده میشود و کلیه موارد فلسفه تائوئیسم در خصوص این بخش نیز مصداق دارد .

   چی انرژی طبیعی جهانی است که کل عالم را پر کرده است . سه نوع اصلی از این انرژی وجود دارد که عبارتند از :

-          انرژی چی آسمان (tian chi) که انرژی گسیل شده از سوی اجرام آسمانی به زمین است مانند : نور خورشید , نور ماه و غیره

-          انرژی چی زمین  (dih chi) که جاذب انرژی چی آسمانی و تحت تاثیر آن است .

-          انرژی چی انسان  (ren chi) که جاذب دو انرژی فوق بوده و تحت تاثیر آنهاست .

در تائوئیسم اعتقاد بر این است که تعادل بین سه انرژی اصلی فوق باید همیشه برقرار بوده و در صورت بروز عدم تعادل در یکی دیگران نیز تحت تاثیر قرار میگیرند . برای مثال زمانیکه میدان انرژی آسمان تعادل خود را از دست میدهد , موجب بروز تغییرات جهت کسب مجدد تعادل میگردد که بارش باران , تندر و ... از آن جمله اند . بدین ترتیب دو انرژی چی دیگر نیز متاثر از این پدیده خواهند بود . بعنوان مثال بارش بیش از حد باران موجب تغییر و عکس العمل چی زمین شده و باعث بروز سیلاب میگردد که به واسطه آن شرایط عکس العمل انسان را شامل خواهد شد . ناگفته نماند که مسیر جاری شدن انرژی همیشه ثابت نیست مثلا" انرژی آسمان مستقیما" نیز بر انسان تاثیرگذار است  که از سرطان پوست تحت تاثیر تابش مستقیم نور خورشید میتوان نام برد . عکس این مطلب نیز صادق است یعنی همانگونه که عدم تعادل میتواند مصیبت بار باشد , تعادل میتواند حیاتبخش باشد که از رویش گیاهان تحت اثر نور خورشید و ریشه دواندن در خاک و نهایتا" تامین معیشت و غذای انسان میتوان یاد کرد .

   با عنایت به موارد فوق الذکر مشاهده میشود که انسان جزئی از چرخه تغییر و تبدیل انرژی در کائنات است پس با یادگرفتن و تطابق خویش میتواند عضو فعال این چرخه بوده و از عدم تعادل آن آسیب ندیده و با همگامی با آن از هر آسیب جلوگیری نموده و از زندگی خویش نهایت لذت را ببرد که این مطلب مقصود اصلی چی کنگ است . علاوه بر این مقصود شخص میتواند با چی کنگ گردش چی را در بدن خود قویتر نماید که اثر آن بر سلامت بدن , عمر طولانی و حتی رفع بیماریهای مزمن نمایان خواهد بود . در چی کنگ هدف ایجاد عدم تغییر نیست بلکه هدف همگامی و همسویی با چرخه تغییرات کائنات است و این هنری است که نهایتا" موجب وحدت انسان با کل کائنات میگردد  .

   چنانکه از علم فیزیک بر می آید انرژی قابل تغییر و تبدیل است . بنابراین چی نیز قابل تغییر و تبدیل بوده و از صورتی به صورت دیگر قابل تغییر است . این مطلب موید این است که اثرات ممارست بر چی کنگ صرفا" مشمول فیزیک بدن نبوده و شامل قوای ذهنی و روحی نیز میشود . پس با چی کنگ میتوان بدن , ذهن و روح سالم و قوی داشت .

   مطابق تئوری چی کنگ, چی در بدن قطب یین و خود بدن با ماهیت فیزیکی آن قطب یانگ است . بنابراین از مطالب فوق چنین بر می آید که قطب یین مرتیط با فکر , ذهن و روح است و قطب یانگ و تغییراتش متاثر از آن می باشد و بالعکس . این مطلب بنوعی بیانگر مثال قدیمی ایرانیان " عقل سالم در بدن سالم است " می باشد .

   تعادل بین دو قطب  انرژی بدن بسیار حائز اهمیت است یعنی تعادل فی مابین آنها سلامت را بوجود می آورد و قوی بودن بیش از حد یکی و ضعف دیگری بدلیل عدم تعادل باز هم موجب بروز ناراحتی خواهد شد . مصداق آن بسیاری از فلاسفه و علمای امروزی اند که از نظر قوای روحی بسیار قوی و از نظر فیزیکی ضعیف اند که این مهم موجبات آزار و عدم سلامتی ایشان را باعث شده است .

   مطابق  حکمت  قدیمی شرق  انسان جهان کوچکی است  در مقابل جهان بزرگ که کل کــائنات است . از این مطلب  چنین  بر می آید که تغییرات و تبدیلات انرژی در درون بدن انسان هم وجود دارد . یعنی اعضای بدن نیز بر یکدیگر تاثیر گذاشته و انرژی بین آنها در چرخش است . (جهان کوچک پویا در مقایسه با جهان بزرگ پویا ) بنابراین عجیب نیست که اگر گفته شود درون بدن انسان نیز همانند منظومه شمسی مدار انرژی وجود دارد که این مدار مشتمل بر 8 مخزن و 12 کانال انرژی است و چرخش مناسب و قوی انرژی در آن ضمن تامین سلامتی ارتباط اعضای بدن با هم را بوجود می آورد . بنابراین با تغییر و تبدیل انرژی بین آنها میتوان به سلامتی و یا رفع بیماری کمک نمود . این مطلب نیز بیانگر یک بیت شعر قدیمی ایرانیان با مصداق زیر است :

 "چو عضوی به درد آورد روزگار          دگر عضوها را نباشد قرار