ماهیت هر ایرانی با یک کلمه است توآ

ماهیت هر ایرانی با یک کلمه است توآ

ماهیت هر ایرانی با یک کلمه است توآ

ماهیت هر ایرانی با یک کلمه است توآ

ماهیت هر ایرانی با یک کلمه است توآ
ماهیت هر ایرانی با یک کلمه است توآ
حدیث ورزشی
موضوعات
آرشیو
آمار
نویسندگان
نظرسنجي
جستجو
جدید ترین مطالب
اخبار و اطلاعیه
سایت به زودی فعال خواهد شد


ماهیت هر ایرانی با یک کلمه است توآ
   ماهیت هر ایرانی با یک کلمه است  توآ


از ره غفلت به گدایی رسی       گر به خود آیی به خدایی رسی

بخود آ


توآ



 

رموز فنون توآ اسراری است متکی بر عالم مایگاهی و تصویری از احوالات بشر در این جهان که سرد است و جوشان.سردی زمانی است که آدمی در تن واقع است و زوایای گریز از آن سخت و دشوار می نماید و بدین اندیشه است که انسان سوار بر چنین مرکبی رهوار اما سرکشو نا فرمان در عالم جایگاهی است و اگر انسان در تن باقی بماند و به درک اسرار جان خویش نائل نگردد این سردی شدت یافته و آدمی را به انسفل السافلین رهنمون می نماید اما آنگاه که جوشش فکری حاصل شود و بشر را در جان خویش شکوفا سازد پس آنگاه تن و روان انسان متوازن شده و به درک می نشیند یعنی این که جهان تن جهانی است زمینی و بقائش نیز بر خاسته از سیاره زمین و هرگاه که آدمی در تن خویش به ناتوانی و ضعف دچار شود زمین او را خواهد بلعید زیرا در قائده ی خلقت ناتوانی جرمی است ناشی ازنا آگاهی و دوری انسان از گهواره ای که از بهر او مهیا گشته و نیز اگر در روان خویش به سردی گراید زیستنش نیز بد فرجام و ناروا خواهد شد زیرا جهان مینوئی فرجامی از عالم تن است که به پیوند آن زوایای مخفی حیات بشر آشکار می گردد و او را در دوگوی از دو سوی هستی پدیدار گشته تعادل می بخشد.
و بر همین مبناست که اسرار فنون توآ متکی بر اسرار هندسه و معادلات ریاضی است و خطوط کونگ فو همان خطوطی است که بر جسم می نشیند وگویای اسرار پنهانی اندام آدمی است که میتوان از طریق علوم کف شناسی و طالع بینی که آن هم قسمتی از ترسیمات هندسه است به آن پی برد پس چنین بیان خواهد شد که هفتاد و سه هزار تکنیک ترکیب و عکس العمل سازی همان عدد یک است که از یگانگی و کمال سخن می گوید یعنی 

7+3+.+...=10
و ده
1+0=1
و بر اثر این تفکر است که باید بدانیم راز عالم را در خود و خود را نیز در اسرار عالم بیابیم و هر حرکتی که فرا میگیریم آن قدر در آن تمرکز کنیم تا پیوند تن و روان خویش را حاصل کنیم و آن گاه بگوییم که در اندیشه ایم.

 

 

 

 

 

از ایران باستان تا کنون که در آ  واقع هستیم

 

تفسیری بر کونگ فو توآ

 

کونگ فو توآ یک ورزش ایرانی است که در ابعاد آن علمی و عملی است اما نه آن عملی که گویای سرگرمیهای گذرا باشد و نه آن عملی که که فقط جسم و بدن آدم را قدرتمند کند .

سخن از علومی است که به انسان می پردازد و مؤلفه های مهم حضور او را در سیاره زمین قوت می بخشد ، آن علمی که از تراوش اندیشه انسان به منظور چگونه زیستن او سخن می گوید و جایگاه و هستی اش را رنگ و بوی آسمانی میدهد ، یعنی ارزشهای انسانی را ارج می نهد و اختیاری بس قابل قبول را در وسعت حضور آدمی به تصویر می کشاند و هم چنین در عمل و پرورش عضلات بدن نیز بیراهه نمی رود و در اجرای فنون کونگ فو هماهنگی و توازن بدن انسان را مرتبط با عالم بیکران ، مفاهیم جهان تن و روان نشانه می رود و بدین مفهوم است که وقتی می گوئیم کونگ فو توآ ، منظور شکوفایی جسم و روح انسان از طریق دانسته هائی که نصبت به فضائل حضور آدمی در زمین بایسته است .

اما اینکه کونگ فو توآ چه ارتباطی با ایران باستان دارد را توضیح خواهم داد ، ایرانیان اقوامی هستند که در مسیر تاریخ با فراز و نشیبی بسیار مواجه بودند و این فراز و نشیب ، خود عامل پدیداری ارزشها و ضد ارزشهاست کما اینکه باید یادآور شد که کونگ فو توآ یک کلمه ایرانی است یعنی : کونگ ( دانایی ) فو ( طریقت ) توآ ( خطاب ) ، که انسان را به دانائی و این طریقت می خواند و هرگاه که دانائی واقع شد انسان می تواند خود محل رجوع و تولد اندیشه باشد که آنرا جوشش اندیشه نامگذاری می کنند و جوشش اندیشه نیز زمانی حاصل می گردد که انسان بتواند قدر و منزلت خود را دریابد و این اتفاق در کونگ فو از طریق دریافت حرکات در زاویه تن و روان نمودار می گردد که بر این مبنا تعالیم خود را آغاز می کنم و از ابتدا به آموزش فنون کونگ فوتوآ به فلسفه آن می پردازم . امیدوارم که بتوانم اطلاعات درست و قابل قبولی در اختیار همراهان طریقت دانائی قرار بدهم .

راز خود بر کس مگو و از تازه ره یافتگان بی تفکر سودی مخواه

 

 

رابطه تن و روان و فضیلت های برخاسته از آنها می تواند انسان را از دوری و فراغ از خویشتن بـاز دارد و به رسـالـت هـایـش جـهـت دهـد و در این راستا شگفتی های بی شماری را نیز خلق نماید و چنان که جسم و روح آدمی را با هم متفق کرده و آن را صیقل دهد و همچنین آهنگ کمال و روشنائی را بر وجودش جاری نماید در این جریان است که انسان می تواند ابعاد تن و روان خویش را باز شناسد و خروج از دایره خام عقلی و انهدام ترس از زندگی را حادث گرداند بنابراین فعالیت تن می تواند کمال روح و اثر قاطع آن را در خودشناسی ، توازن و هماهنگی و حتی به واکنش های روح نظم بخشد و نیز انقباض و انبساط عظلات بدن را به منظور دریافت آثار کیهانی آماده سازد و بعد از این مرحله است که چگونگی تفکر و انجام هر گونه بازتاب منفی یا مثبت را در شرایط گوناگون به روح باز می تاباند و آن را نسبت به جهان های دیگر متجانس و هـمـسـو مـی گـردانــد در ایـن صـورت اسـت کـه انـقـلابـی از درون آدمـی جـلـوه گــر

می شود و ناشناخته ها را به ظهور می رساند که رهائی از آز و ذلت ها و درک عوالم روحانی است در عین اینکه می دانیم تن پایگاه تفکر است و نیز اتفاقات زمان نیز در حوزه جسم ما به وقوع می پیوندد اما از کشفیات جسم و روح خود غافلیم و اسرار آنها را نمی دانیم و بدین وصف به تابعیت انسان در زمان و مکان نمی اندیشیم و لحظه شکوفائی نیروهای نهفته جسم و روح را هم پی نمی گیریم و رهسپار فروغ اندیشه ها نمی گردیم پس بر ماست که بـدانـیـم تـن انـسـان مـتکی بر خـواص و واکنش های سیارات است و هر گاه که امواج ساطع از آنها را دریابیم اصل زیستن را دریافته ایم که متکی بر راز نامه گفتار اندیشمندان و حماسه سازان است ..

   گیرنـدگی بـدون فریبندگی ...                                    

  آمـوزنـدگـی بـا پـر مـایگـی ...

  انگیزندگی برای فکر خلاق...

با نگاهی به جهان ناشناخته های وجود خود نیز سفری به درون می کنیم و آغاز دیگری را به نمودار اندیشه پیوند می زنیم و نیاز کاوش خود را از شنیدن و نشنیدن و دوباره به شنیدن آغاز می کنیم .

به لحظه های دوران ساز می نگریم و با نگرش تفکر آمیز از انزوای زمان می گریزیم به تنهائی راه حرکت به سوی آینده را می یابیم و هیچ بازگشتی را نمی پسندیم و توقف را هم عاقلانه نمی دانیم و آن را فقط به منظور دریافت بشارت های نامداران زمان می پسندیم و این آهنگ کلام را به منظور ورود به معبد تن و گذر از آن تا لحظه وصول به باطتنی ترین نیروهای خود مقدس می دانیم زیرا که به امید پیش بُرد شعور همگان در انتظار نشسته ایم بنابراین دست از گفتار میان تهی برداشته و به کردارهای نیکـوتـری می پـردازیم بـه دنیای متـفاوت انـدیشه هـا که رمز گونه اند با دیده احـتـرام

می نگریم و با دادرسی و درک فراوان از دنیای تن و روان ره توشه ای برگرفته و به معمای بیماری بشر در عصر تکنولوژی و دوری او از خود واقعیش می پردازیم خستگی و خواب آلودگی را مردود می شماریم و به همه ی انسانها نوید دانائی را سر می دهیم باید به درک و توان کاملی از خـود و آفریننده خـود نائل شویم و قاصد بشارت ها را بشناسیم و از تن و روان خود پایگاه برتر اندیشه بسازیم و به درک نبرد فکر برتر نائل شویم و بدانیم که هرگاه و هرآن در مرز اندیشه های برتر هستیم و به تواناترین توانائی های خود واقفیم که این مرحله یعنی به خود آمدن و خود را یافتن و به جهات جامعه خود بارور شدن است .

در این سیر تفکر است که تن ناب می شود و اندیشه ناب تری را در خود جای می دهد که لحظه بهروزی و فردای برتر را نوید می دهد . پس باید بدانیم که فرد باید خود اقیانوس باشد تا آلودگی ها را پایمال نماید و از تاریکی های زمان گذر کند و بر این باور است که کمال انسانی واقعیت می یابد و جریان اندیشه ها به جوشش در می آید و

زنگاره های اندیشه ها نیز زدوده می شود .

 

 

 

 

 

هشدار به همه راهدانان و همراهان

کونگ فو توآ و سرزمین ایران

به نام آغاز بی پایان و می زر هستی

به نام لاشریک و با ستایش آنکه هستی از اوست و تصویر پررنگ خلقت

نیز از اراده اوست . به نام عامل وحی و منشاء بشارت بر انسان که احیای

دوباره خلقت اوست و با درود بیکران به عالم پاک و مطهر پیامبران و

رسولان که به فرمان نهاد خود پذیرای رسالت الهی شدند و خلایق را به

نوید و بشارتشان راهی آسمانها کردند .

به نام آنکه عبادت و بندگی فقط برای اوست و توحید و وحدانیت نیز

شایسته اوست . با سلام و درود بی حد به همه راهدانان و همراهانی که

در سیاره زمین راهی دانایی اند و نوید دانایی سر می دهند تا آنکه عالم

مینویی را آشکار سازند و جوشش اندیشه برپا نمایند . بر این باور نیز

من هم با تو همراهم و راهی عالم دانایی . اما سخنی با تو دارم از گذر

زمان و به اندیشه همگان ( گذشته - حال - آینده ) و از مایگاه و جایگاه

لرزان و ناتوان بر بشر امروزی که گرفتارند بر شرایط زمان اما غافل از

حرکت انسان در مکان که بی بازگشت است بر همگان در این جهان نیمه

جان و یا مردد بر شتاب ذره های کیهان و بیماریهای نادرمان ناشی از

تفکر و عملکرد بشر در سیاره زمینیان ، پس تو ای انسان که هم آغازی

و هم پایان و نیز فاتح تنگه های تاریک جهان نیمه جان ، گوش به من

بسپار تا از اسرار پنهان و نهفته در گذشته و حال وآیندگان را بر تو

جاری نمایم زیرا اکنون زمان آن فرا رسیده است که از زبان من به عنوان

همراه تو بشنوی و دگرباره از دانایی غافل نگردان و به دیگر بار بدان که

اگر اندیشه ننمایی و در اندیشه خود جوشش بپا نکنی در کمین گاههای این

سیاره گرفتار خواهی شد و هم چنان حیران و سرگردان و محکوم به

پیروی از احکام دیگران خواهی شد . بشنو صدای مرا و سپس بدان

اندیشه کن تا رموز مبداء و مقصد انسانی خود را دریابی و گرفتار

جهالت ها نگردی و آنهایی که انسان نما هستند و بی دلیل بر تو سخن

می گویند رذالت تو را می خواهند حال اینکه از کونگ فو توآ با تو بگویم

که بدانی و بخوانی و اسرار آن را نیز در این سرزمین ( ایران ) بجویی

و چون باور کنی آنگاه بارور گردی و نیز روزی را به یاد بیاور که فریاد

(( توآ )) سر می دادی و عاشقانه ترین غزلهای درون خود را با

(( متو )) و (( کیتو )) روانه خلایق می نمودی و لطیف ترین احساس

خود را با پیر و مرشد اندیشه ات متوازن می کردی تا دانایی را دریابی

و بدان قائم شوی و به یاد آوری آن روزی را که (( آناتوآ )) را به عشق

فراگیری (( آتادو )) فرا می گرفتی و هم چنان راهدانی را برای ورود به

راهبانی و جهانبانی پشت سر می نهادی اما هیچ گاه نمی دانستی که کلید

شکوفایی جسم تو فقط و فقط 17909 تکنیک و ترکیب و عکس العمل

سازی است و ادامه آن هم فقط اندیشیدن و به خود آمدن است و دگر بس .

وهرگز فنونی از بهر شالبند قهوه ای و مشکی و دگرها وجود ندارد و

آنچه که بازی جسم است تکنیک های شالبند سبز است و بعد از آن جوشش

اندیشه - خود آیی - درک لحظه ها - خدایی - فرزند زمان خویش بودن و

بالاخره گذر از تاریکیها و شکستن جهل و نادانی در تن و روان است .

و امروز پس از گذشت سی سال زمان برای کونگ فو توآ و تشکیل تاریخ

مجدد آن برای همراهان و هم چنین دوری از افسانه ها و تخیلات گذشته

به نام دانشکده انشاء تن و روان و بنیان دوباره کونگ فوتوا توسط مردان

وزنان در ایران به نام کونگ فو تو آی ایران و رهایی از تمامی نام نشان

برای همه راهدانان و حتی جهانیان و امروزه بدین باور که کونگ فو توآ

ثبت شده به نام ایران و تاریخ ایران و به دور از نام فردی خاص و دیگر

کسان است . باید دوباره اندیشید پس بار دیگر باید بگوییم که کتاب کونگ

فو توآ 17909 تکنیک ، ترکیب و عکس العمل سازی است و بنیان گذار

این طریقت رها گشته از این جریان حتی روان زیرا در چرخه هستی نه

مایگاهی و نه جایگاهی بر او واقع است و آنچه که از طریق نوشتار های

مضحک و یا تبلیغات اینترنتی بر امواج تفکرها جاری می گردد فریب و

فریب و فریب است پس به همراهان تکلیف است تا به هوش باشند تا از

مکر و فریب دیگران دوری نمایند و تابع تاثیرات گفتارها و کردارهایی که

باز هم از فعالیت های بدنی یا تکنیک های شالبند های بالاتر سخن

می گویند نباشند و باز هم یاد آور می شوم که بنیان گذار کونگ فو توا هیچ

ارتباط فکری و جسمی با هیچ کس چه در ایران و چه در خارج از ایران

ندارد . پس باید دریافت که درد ما فراگیری شالبند های بالاتر کونگ فو توآ

نیست بلکه درد ما نیاز به درمانی دارد که در جسم آدمها نیست .

تو ای همراه بیا با هم فریاد همراهی را سر بدهیم و به درمان روان خود

بپردازیم . تو ای همراه بیا با هم بیاندیشیم و زنگاره های جهل را از اندیشه

خود بزداییم . تو ای همراه بیا با هم فریاد بر آوریم که ای راهدانان

ما به دنبال فراگیری فنون شالبندهای بالاتر توآ نیستیم بلکه طلب ما از

شما کشف راه و روش فکر است پس سوال این است که در کجا و

کدامین دیار راهی هستیم . و سوال این است که اگر شما راهدانید پس چرا

اکنون نیز اسیر نفس و شیطنت وجود جسمانی هستید ؟!

گر نبندی زین سخن تو حلق را آتشی آید بسوزد خلق را

آتشی گر نامده پس این دود چیست جان سیه گشته روان مردود چیست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

راهدان کیست؟

راهدان در ساختن ایعاد خودسازی، خودشناسی، مردم شناسی، مردم یاری، جامعه سازی، جامعه یاری، خودآشناسی، خداشناسی ، بکوشش است و با تکیه بر تجربه و لمس رشد و نمو شالبندی خود ، در زدودن ترس ، اراده ی همراهان خود را به سوی سعادت رهنمون می سازد.

راهدان برای منافع نفسی کار نمی کند.تکنیک خود را در برابر کسب پول ،مقام، نام و نان نمی فروشد.

راهدان ایثارگر است و ایثار خود را در بعد قدرت و موقعیت توانمندی نشان می دهد نه در ناتوانی.

او عهد به وفا دارد و در عین کثرت به وحدت حرکت با همراهان خود صادق است.

دارای اندیشه ی پاک به پندار ، اعمال نیک به کردار و سخن نیک به گفتار بوده و در برابر اصول و منطق متواضع است.

فرزند زمان خود بوده و این بدان سان نیست که به جهت هر بادی بوزد و خود را بع هر بهائی بفروشد و استقامت اصولی در برابر شداید و مظالم نداشته باشد.بلکه بسان عالم و عابد و دانا در کنکاش آخرین یافته های علوم جهان به راز نهان هستی به هفت پایگاه طریقت دانائی برای پر بار نمودن حرکت ، در تکاپوی مستمر است.

با صداقت، ایثار، پاکدامنی، اگر در کسی مشکلی ببیند ، علت آن را در خود جستجو می کند.بزرگترین دشمن را جهل و نادانی می داند. به انسان ارج می نهد، چاپلوسی و کرنش را بزرگترین گناه می شناسد و بدون کمترین چشم داشتی، تنها برای ادای تکلیف و رشد و تعالی همراهان ، لحظات گرانقدر عمر خود را در خدمت به آنان قرار می دهد

 

همچو مار هوشیار باش-همچو بره نجیب

حکایت نویس مباش-بگذار از تو حکایت بنویسند




توآ

 


تعداد بازديد : 604
جمعه 12 دی 1393 ساعت: 15:57
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
ما را در فضای مجازی دنبال کنید
زمان برگزاری کلاسها
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان